نویسندگان
1 دانشیار دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)
2 کارشناس ارشد، دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)
چکیده
از آنجا که بشر با نیازهای متنوعی روبروست، عدم تأمین آنها هم باعث پدیده فقر چندبعدی میشود لذا نیاز به رویکرد چندبعدی جهت اندازهگیری فقر، اخیرا مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته و به تعیین شاخصهایی برای فقرچندبعدی پرداختهاند و سه رویکرد درآمدی (رفاهی)، قابلیتی و مشارکت اجتماعی را برای آن برشمردهاند. بررسی مفهوم فقر در فقه و معارف اسلامی نیز روشن میسازد که اسلام دیدی جامعتر نسبت به فقرچندبعدی داشته و بعضی از اقسام و ابعاد فقری که در اسلام مورد اشاره قرار گرفته در اقتصاد متعارف هرگز یافت نمیشود که این نیز به دلیل تفاوت در اصول و مبانی آن دو است. همچنین مقاله حاضر به مقایسه رویکردهای فقر چندبعدی در اسلام و اقتصاد متعارف پرداخته است و این نتیجه حاصل گردیده که در اسلام رویکرد درآمدی و تعیین یک خط فقر مدنظر قرار نمیگیرد، ولی معیارهای فقیر شرعی بیشتر به جنبه فقر نسبی توجه دارد تا فقر مطلق، و اسلام با تأکید بر رفع فقر نسبی به دنبال رفع نابرابری و نزدیککردن طبقات مختلف اجتماعی به یکدیگر است. مواردی نظیر تأمین ابزار تولید برای فقرا بهجای کمک مستقیم مالی از سوی معصومین(ع) و همچنین بحث عدم اجبار افراد به کار غیر مورد علاقه و غیر تخصص، به رویکرد قابلیتی و ورود مفهوم «شأن و منزلت» در فقه به رویکرد مشارکت اجتماعی (در حالت منزلت شغلی) در اقتصاد متعارف شبیه بوده و معیارهای خط فقر اسلامی را با فقر نسبی در اقتصاد متعارف متفاوت میکند و در واقع رعایت شأن و لیاقت، معیاری جزئیتر است تا سطح زندگی اقتصادی افراد در هر طبقه نیز با یکدیگر فاصله زیادی نداشته باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Comparative Analysis of Multidimensional Poverty Index in Islam and Conventional Economics
نویسندگان [English]
1 Associate Professor, Faculty of Islamic Studies and Economics, Imam Sadiq University
2 M.A. Candidate, Faculty of Islamic Studies and Economics, Imam Sadiq University
چکیده [English]
Since human beings are confronted with diverse needs, their not being satisfied leads to the multidimensional poverty. The economists, therefore, have recently paid attention to the necessity of multidimensional approach to poverty measurement, have specified some criteria in regard to the phenomenon and have enumerated three approaches of income (welfare), capability and social participation. Examining the concept of poverty in Islamic jurisprudence and teachings also reveals that Islam adopts a more comprehensive approach to this issue, and that some of the poverty kinds and dimensions that have been pointed out in Islam are not found in the conventional economics at all, which is due to the difference between their principles and foundations. The author also compares the multidimensional poverty approaches in Islam and the conventional economics, and concludes that Islam doesn't adopt the income approach and doesn't determine a unique poverty line, but the jurisprudential criteria of poverty consider relative rather than absolute poverty, and that by emphasizing on relative poverty, Islam aims at eliminating inequality and bringing the different social classes closer to each other. Such cases as the Fourteen Innocent Ones' providing the poor with production instruments rather than with direct financial aids and their not making people to perform non-professional and non-favorite jobs resemble the capability approach, and the introduction of the concept of "status" into the jurisprudence resembles the social participation approach in conventional economics. This makes the Islamic poverty line criteria different from the relative poverty in conventional economics. Indeed, observing one's status and merit is a more specific criterion in order to decrease the difference between the economic standards of livening of the persons inhabitant in any class.
کلیدواژهها [English]