نویسندگان
1 استادیار دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع)
2 دانشجوی دکتری علوم اقتصادی، دانشگاه امام صادق(ع)
چکیده
یک نظام اقتصادی متشکل از سه زیرنظام تولید، توزیع و مصرف است که هسته مرکزی هر سه اینها در روابط بین عوامل تولید و گستره تعاملات نهادی- قراردادی فی ما بین آنها خواهد بود، که شهید بزرگوار سید محمد باقر صدر از آنها به روابط توزیع پیش و پس از تولید یاد میکند. بنحوی که مرز تمایز بین نظامها و ایدئولوژیهای اقتصادی و حتی رصد و پایش تغییرات مربوط به جریانات و اندیشههای اقتصادی در تاریخ و قرن اخیر نیز در همین مساله نهفته است. اما به اذعان بزرگان اقتصاد، مشکل اساسی مدلهای انتزاعی و نظری نئوکلاسیک آنجاست که روابط درونی نظام سرمایهداری را نادیده گرفته و در تمامی این سالیان، فرض را بر این داشتهاند که فرق نمیکند که صاحب سرمایه، نیروی کار را اجاره و استخدام کند و یا کارگر، سرمایه را به استخدام درآورد؟ لذا در این مقاله ضمن مروری بر مساله و نشان دادن اهمیت ترتیبات نهادی و روابط افقی همکارانه و عمودی رئیس- عامل، بر نحوه حضور دو نهاده پول یا سرمایه مالی و عامل زمان در تابع تولید از نظر اقتصاد اسلامی تاکید داشته و نشان خواهیم داد، که مرکز پرگار اندیشه اقتصادی، با سوال از ترتیبات نهادی و قراردادی مربوط به نحوه چینش و آرایش نهادههای مولد در فرایند تولید، حول نظریههای توزیع قبل و بعد از توزیع میچرخد. از اینرو اندیشه اقتصادی اسلام، قرنها پیش از جریان مدرن، به دو رویکرد افقی و عمودی در این زمینه عنایت داشته و مرزبندیهای مشخصی را در نحوه ورود و سهمبری هریک از نهادههای مولد مطرح ساخته است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Money and Time in Islamic Economics’ Distribution Theory
نویسندگان [English]
چکیده [English]
An economic system is comprised with three sub-systems of production, distribution and consumption, in which the core of the all, is the institutional arrangements among productive resources, known as apriori and apostrori theory of income distribution. Ironically, the neoclassical economists tried to deny the relevance of \"capitalism,\" saying it made no difference whether capital hired labor or labor hired capital. And that is true in the kinds of models that they constructed. But the question was, in the real world, did it make a difference? Furthermore, besides the core economic questions of, what?For whom? By who? How? What quantity? Where? When? Should be produced, there is a neglected question in classical mainstream thought that, who decides and answers for these question, and own the business? By contrast, constructing a theory of take-overs was an important component of the Islamic Economics, in which, who make decisions, and thus who control the firm matters.
In this paper we introduce the problem and showing the importance of whether to construct “cooperative” or “principal-agent” institutional arrangements among productive inputs, and exclusively through the conceptual and jurisprudential- contractual analysis of money and time, defining their positions in Islamic Economics’ distribution theory.
کلیدواژهها [English]